فهرستی از چیزهای اعصاب خردکنی که بعد از وارد کردن رنج و پریشان کردنتان یادتان می رود با دیگران در موردش صحبت کنید! ، ریزتنش ها - وبلاگ دانلود سرا

به گزارش وبلاگ دانلود سرا، چرا همه اش در خصوص چیزهایی جالبی که کاربران خارجی در توییتر و ردیت به اشتراک می گذارند، صحبت کنم، اتفاقا برخی از چیزهایی که در شبکه های اجتماعی خودمان هم دیده می گردد، شایسته بحث مجدد و مرتب شدن و اشتراک را دارند.

یکی از چیزهای جالب و مفرحی که به تازگی دیدم، پستی بود که در اینستاگرام آنالی اکبری نشوته بود. ایشان در خصوص اعصاب خردکن های سرگردان نوشته بود.

منظورشان چه بود؟

برخی از بدبختی ها و ضدحال ها که خیلی آشکار هستند و همه در خصوصشان شکوه و شکایت می نمایند، اما چیزهایی هم هستند که ریزتر هستند. ما چند ثانیه یا چند دقیقه درگیرشان می شیوم و حسابی اضطراب پیدا می کنیم یا خشممان را می خوریم و زود هم فراموش می کنیم.

اما این میکرواسترس ها یا ریزتنش ها کار خودشان را می نمایند و وقتی دست به دست هم می دهند، برآیند آنها چیز بدی می شود.

در این پست سعی کردن تعدادی از ریزتنش ها را جمع آوری کنم. شما هم یاری کنید تا این فهرست کامل شود!

1- وقتی که وارد مغازه ای می شوی و فروشنده با لبخندی کریهی، سایه به سایه دنبالت می آید و چشم ازت بر نمی دارد.

2- وقتی با کسی که میل چندانی به معاشرت با او نداری در خیابان خداحافظی می کنی و تمام مراسم وداع را به جا می آورید و از هم جدا می شوید و می فهمی او هم با تو هم راستا است.

3- رهگذرهایی که سرعتشان با سرعت تو یکی است و نمی شود در پیاده رو ازشان سبقت گرفت.

4- بودن در صف انتظار تلفنی و تردید برای اینکه گوشی را قطع کنی یا اینکه نکند اصلا سامانه پاسخ تلفنی طوری برنامه ریزی شده که هیچ وقت نوبت تو نشود!

5- اینکه قیمت کالاها را در اینستاگرام باید در دایرکت بپرسی.

6- فهمیدن این که چیزی که تازه به قیمت بالایی خریده بودی حالا در حراج آف سهمگینی خورده.

7- سایت های فرنگی که طبق قوانین اروپا، مدام باید تایید کنید که با کوکی ها مسئله ای ندارید و اعصابت را به هم می ریزند.

8- گم شدن کنترل در وقت ناجور، مثلا وقتی که لازم است کانال را عوض کنید یا هنگام ترک خانه.

9- زنگ زدن به کسانی که می دانید آهنگ پیشواز اعصاب خرد کن دارند، چه می دانم برای اینکه خود را مذهبی نشان بدهند یا اینکه به نظرشان کارشان خیلی جنبه فان دارد.

10- پیدا نکردنِ سرِ چسب نواری.

11- تبلیغاتی که نمی شود ردشان کرد و تو می مانی که آیا واقعا این تبلیغات تاثیرگذار است یا یک جهان دشنام برای آگهی دهنده را باعث می شوند!

12- پیغام های تبریک و شادباشِ برای همه فوروارد شده

13- چسبیدن به دیگران توی صف

14- ارباب رجوع هایی که در اوج فشار شیفت کاری، بی خیال و شوخی کنان می خواهند تازه سر صحبت را با تو باز نمایند.

15- غریبه ای که می خواهد در زندگی ات فضولی کند

16- راننده تاکسی ای که تا می فهمد پزشکی، کلی سوال پزشکی می پرسد و بعد پیش تو می گوید که استادت مقدار … هم نمی فهمد و تو متوجه می شوی که بی ادبی گاهی چیز خوبی است!

17- برف پاکن ماشین که دراثر حرکت روی پی پی خشک شده پرندگان خش برداشته و موقع حرکت روی شیشه چشمانت را خط خطی می نماید.

18- جاذبه عجیب انگشت کوچیک پا و پایه های مبل.

19- حس دندان ها بعد از خوردن خوراکی ترش که اگر اشتباه کنید و مسواک بزنید بدتر هم می شود.

20- آهنگ گوش خراش مجاز خواننده های داخلی از محل عمومی پخش بشود و ببینی خیلی ها اتفاقا دارند از آن لذت می برند.

21- همکاری که مدام صفحه نمایش و لپ تاپ تو را می پاد و تو با اینکه چیز خاصی روی آنها نداری معذب می شوی و نمی دانی با او چه کنی.

22- دمپایی خیس در توالت

23- اعلام شادمانه بازگشت قیمت دلار و سکه به کانال فلان. چک می کنی و می بینی مثلا منظور از بازگشت به کانال 29 هزار تومانی 2990 بوده!

24- افتادن پشت شاگرد کبابی در صف نون سنگک!

25- فلان کاربر با فالوور بالا که از فراوری محتوا ناز و عشوه کردن را بلد است، با این جمله آغاز می نماید: ما بلاگرها! و تو هزار بار تذکر داده ای که بلاگر کسی است که وبلاگ نوشته باشد، نه کسی که چشم ها را معطوف اندام خود کند!

26- لوچ شدن دست بعد از خوردن مربا یا عسل در صبحانه طوری که مردد باشی تحملش کنی با بشوری اش.

27- پیغام مرتب گوشی و تبلت یا این روزها تلویزیون ها برای آپدیت.

28- همکاراتی که انگار در خانه سرویس بهداشتی ندارند و همواره کارهای اصلی شان را در سرویس بهداشتی محل کار می نمایند!

29- کسانی که تصور می نمایند گذاشتن هندفری در گوش یک کلاس اجتماعی است و مدام آن را به گوش دارند. انگار که سرئیس یک شرکت ناتماشای هستند که بقایش به تصمیمات آنی آنها، بستگی دارد!

30- سبقت موتوری و خودروها دیگر از سمت راستت.

31- به عنوان یک مرد، در یک خیابان یا کوچه خلوت، خانومی درست جلوی شما و هم سرعت با شما راه برود و به تو حس بد اینکه مزاحمش هستی دست بدهد و مجبور باشی از او سبقت بگیری تا این تصور را پاک کنی و از آن طرف فکر کنی که عمرا او چنین تصوری داشته باشد.

32- راننده هایی که به گذاشتن برنامه صبحگاهی رادیو علاقه دارند. برنامه هایی با محتوای صفر، موسیقی های تکه پاره سرقتی که محتوایش هیچ نسبتی با شرایط کنونی جامعه ندارد.

33- فقط فوتبال ها را از تلویزیون می بینی و همان هنگام زیرنویس ها نامربوط زیر بازی فوتبال به مقدار ای عصبانی ات نمایند که قید تماشای فوتبال را بزنی.

34- همکارهایی که به صاطلاح جلوی توی مرتب یک قران دو زار نمایند و شرایط تو چندان بد نباشد و از تماشا جدال ها و غیبت های آنها برای آن مبالغ اندک، اعصابت به هم بریزد.

35- توی کتابفروشی باشی و ببینی کتابفروش بدبخت مرتب با مراجعه نماینده هایی که کتاب یاری درسی یا کتاب برای هدیه دادن می خواهند روبرو می شود.

36- لاغر یا چاق شده ای یا صورتت تکیده شده و خودت در پی بهتر کردن شرایط هستی و کسی مرتب این را به رویت بیاورد.

37- لینک مطلبی را در توییتر و اینستاگرام بگذاری و بعد ببینی کسی که زحمت کلیک نداده سوالی پرسیده که محور اصلی شرحات تو است.

38- کاری داشته باشی که خیلی خلاقانه باشد و درآمدش هم بد نباشد، اما مردم ندانند چیست و تو مجبور باشی که وانمود کنی کار دیگری داری که از نظر خودت هیچ کلاس و رجحانی نسبت به کار کنونی ات ندارد.

39- احمق جلوه دادن خودت برای اینکه وارد دور باطل شرح و بحث نشوی.

40- وارد نشدن به هیچ گفتگوی سیاسی احمقانه در محل کار و ابله جلوه دادن خودت، چون می دانی این گفتگوها، عاقبت خوبی ندارند.

41- سینک نبودن زیرنویس با فیلم. زیرنویس را با تنظیمات نرم افزار سینک می کنی و بعد متوجه می شوی که بعد نیم ساعت دوباره زیرنویس سینک نیست!

42- یک دفعه می بینی که لینک دانلود فیلم مورد علاقه ات آمده، اما بعد که چک می کنی می بینی HDCAM است!

43- وارد فروشگاه ها موبایل و تبلت و اکسسوری می شوی و فروشنده تو را احمق می پندارد و چیزهایی می شنوی و می گذری!

44- کالایی را که خوب از آن مواظبت نموده ای برای فروش می بری و می بینی که یک پنجم قیمت می خواهند از دست درش بیاورند و دوباره کالا برمی شود به قفسه های خانه ات.

45- همکاری داشته باشی که در نوبت کاری اش نظم میز کارت را به هم می ریزد و تو مجبور باشی که اول هر شیفت کاری دوباره میزت را بچینی.

46- معمولا وقتی عجله داری، آب درون کتری دیر جوش می آید و برعکس وقتی با شعله کم گذاشته ای تا نیم ساعته به جوش آید، ظرف پنج تا ده دقیقه به جوش می آید!

47- دوست یا همسر و شریک زندگی ات کسی باشد که به تو اعتقادی ندارد و مرتب از حرف ها و نظرات دیگران پیش تو شاهد می آورد و هیچ توجه نمی نماید که تو ظریف تر و کامل تر از آن را قبلا برایش تعریف نموده ای.

48- تماشا کامنت های پیج های سیاسی و لشگر کسانی که بدون توجه به زمان و مضمون مطلب، کامنت همیشگی را می گذارند.

49- تماشا کامنت های تبلیغاتی با مضمون ثروتمند کردن و سفید کردن!

50- هر وقت از کتاب بنویسی مخاطبت ریزش شدید پیدا می نماید و در عوض اگر عمدا مطلب دم دستی یا میم اینترنتی بگذاری، همه تحسینت نمایند.

51- اینکه جزو شهورندان این کره خاکی هستی که زبان راست به چپ دارند و مرتب در نرم افزارهای ویرایش متن و شبکه های اجتماعی باید مواظب باشی که هنگام درج یک واژه انگلیسی، نظم جملاتت به هم نریزد.

52- تلویزیون ملی ژاپن را ببینی و ببینی که هیچ کدام از معضلات خاورمیانه ای را ندارند و دغدغه هایشان چیز دیگری است.

53- معمولا در ایران چاله های خیابان و کوچه جزو اثار باستانی محسوب می شوند و کسی علاقه ای به ترمیم آنها ندارد، طوری که وارد نقشه ذهنی تو می شوند.

54- کلی ورزش کنی، اما به خاطر افتادن قند خون آخر شب، کنترلت را از دست بدهی و در پنج دقیقه همه زحماتت را بر باد بدهی.

55- وقتی که هر روز برای آن و آف کردن وی پی ان و تحمل سرعت کم از دست می دهی.

56- تحمل دوستی که می دانی یک زمانی می خواسته سرت را بر باد بدهد، اما نتوانسته و تو برای مصالحی وانمود می کنی که نمی دانی.

57- لوازم التحریر بی کیفیت محل کار

58- اضافه شدن هر ساله هر بدعت به انواع مراسم - سابق هدیه شب یلدا مرسوم بود؟

59- دوستی که به محض یک سفر و گردش آنقدر عکس می گذارد که کارش به اسپم شبیه می شود.

60- التماس مخابرات برای پرداخت هزینه موبایل!

61- مجبور شدن به استفاده از یک سامانه اینترنتی دولتی و سازمانی داخلی

و ریزتنش ها شما؟