تفال به حافظ شنبه 20 خرداد 1402، حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
به گزارش وبلاگ دانلود سرا، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید
نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمه ای ز بیانش به صد رساله برآید
ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزارساله برآید
نسیم زلف تو، چون بگذرد به تربت حافظ
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید
توضیح لغت: گلاله سنبل: به ضم اول زلف پیچیده وکاکل مجعد /رساله: به کسر اول کتاب /گردخوان: سفره مدور، گرد صفت مقدم خوان موصوف /برآید: بگنجد
تفسیر عرفانی:
چون آفتاب شرق از آگاه ساغر دمیده گردد، از چهره ساقی هزاران لاله خواهد رویید. مقصود او از این شعر این است که عاشقان فقط با سعی و تلاش خود نمی توانند به منزلگاه حقیقی معشوق برسد و به لقای او دست یابند، بلکه باید از سوی دوست نیز حمایت گردند تا بلا و رنج از وجودشان ریشه کن گردد و به خوشبختی دست یابند.
تعبیر غزل:
اگر می خواهی به مقصود خود برسی، باید پاک و صادق باشی، به خداوند توکل کنی و از او یاری بخواهی. به زودی به وصال خواهی رسید، البته نباید کاری انجام دهی که این فرصت از تو گرفته گردد. اگر همت بلند نداشته باشی، فرصت ها را از دست می دهی.
منبع: فرارو